تجزیه و تحلیل متن

متن

تحلیل متن

  1. One of the most widely spoken and fastest spreading world languages today is English, which has over 900 million first- and second-language users worldwide. It is estimated to have as many as 600 million second-language speakers, including anywhere between 200 and 350 million learners/users in China alone, at varying levels of study and proficiency, though this number is difficult to accurately assess. English is also increasingly becoming the dominant language of scientific research and papers worldwide, having even outpaced national languages in Western European countries, including France, where a recent study showed that English has massively displaced French as the language of scientific research in "hard" as well as in applied sciences.

  2. spoken (اسم مفعول فعل speak ) گفته شده
    spread پخش كردن گستردن فرش كردن گسترش يافتن منتشر شدن بصط وتوسعه يافتن گسترش گسترده
    world جهان دنيا گيتي عالم روزگار
    today امروز
    english انگليسي مربوط به مردم و زبان انگليسي بانگليسي دراوردن
    user بكار برنده استعمال كننده استفاده كننده كاربر
    worldwide جهاني در سرتاسر جهان
    speaker بلندگو[الکترونيک]گوينده حرف زن متکلم سخن ران سخنگو ناطق رئيس مجلس شورا گوينده متكلم
    anywhere هركجا هر جا
    learner يادگيرنده
    alone تنها يكتا فقط صرفا محضا
    vary تغيير تغيير كردن تغيير داد تغييردادن عوض كردن دگرگون كردن متنوع ساختن تنوع دادن به فرق داشتن
    study تحصيل درس مطالعه غور وبررسي موضوع تحصيلي اتاق مطالعه تحصيل كردن مطالعه كردن درس خواندن خوانش بررسي كردن بررسي
    proficiency زبردستي چيرگي مهارت تخصص كارايي
    though بهرحال باوجود ان بهرجهت اگرچه گرچه هرچند با اينكه باوجوداينكه ولو ولي
    difficult سخت دشوار مشكل سخت گير صعب گرفتگير
    assess تشخيص دادن تعيين كردن بستن ماليات بستن بر خراج گذاردن بر جريمه كردن ارزيابي تقويم كردن
    also نيز همچنين همينطور بعلاوه گذشته از اين
    becoming مناسب زيبنده شايسته درخور
    dominant چيره مسلط حكمفرما نافذ غالب برجسته نمايان عمده مشرف متعادل مقتدر مافوق برتر
    scientific وابسته بعلم طالب علم علمي
    research پژوهش جستجو تجسس تحقيق تتبع كاوش پژوهيدن پژوهش كردن
    national ملي قومي وابسته به قوم ياملتي تبعه شهروند
    western (westerner) باخترى غربي وابسته به مغرب يا باختر
    european اروپايي فرنگي
    recent تازه جديد اخير متاخر جديدالتاسيس
    show نشان دادن نمودن ابراز كردن فهماندن نشان ارائه نمايش جلوه اثبات
    french (vt.):خلال كردن (باقلا وامثال ان ) مقشر كردن (vt.& adj.& n.) :فرانسوى فرانسه زبان فرانسه فرانسوى كردن
    applied كابردى كاربسته عملي بكار بردني (م .ل .) بكاربرده (شده ) براى هدف معين بكار رفته وضع معموله کاربردي